سلام خداوند
|
|
||
چهارشنبه 92 فروردین 7 :: 6:11 عصر :: نویسنده : مسیا
بهار چند رنگ است؟ چهار رنگ
سبز و سبز و سبز به سبزی سبزه های معطر و خوشرنگ سرخ و سرخ و سرخ به سرخی ماهی کوچک در تنگ بلورین سیاه و سیاه و سیاه به سیاهی روی سیاه حاجی فیروز کبود و کبود و کبود به کبودی همان گنبد کبود که مأمن گاه تمام قصه های مادرانی است که برای فرزندان خود نقل می کردند از تلخ و شیرین روزگار... اما ای روزگار... امسال نیز بهار چهار رنگ است: سبز و سبز و سبز به سبزی عمامه ای که ازسر پدری بر زمین افتاد آن هنگام که با دستان بسته او را از خانه بیرون می کشیدند. سرخ و سرخ و سرخ به سرخی چشمان کودکانی که از فرط گریستن آستین به دندان می گزیدند آن هنگام که مادر را پیش چشمانشان تازیانه می زدند. سیاه و سیاه و سیاه به سیاهی دل های دیوصفتان پلیدی که با بی حیایی تنها گل بهشتی که تحفه ی خداوند به خاکیان بود را سیلی زدند. کبود و کبود و کبود به کبودی همان بازوی کبود که مادری آن را روزی به روی طفلان خود می گشود و برایشان قصه می گفت... از تلخی روزگار... اما آن روز... آه امان از روزگار...!
ای بانوی آیینه و آب، ای بانوی ریحانه و گلاب، ای حوری زمینی، یاری ام بخش تا توانم باشم آنچه از من خواهی... به من پاکدامنی و پارسایی بیاموز ای دل انگیزترین رایحه خدایی... منبع: www.2tofangdar.blogfa.com موضوع مطلب : |
درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پیوندها
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 4 کل بازدیدها: 31107 |
||